...قسمت دوم
استس معمولا از چندین عکس برای خلق یک اثر استفاده می کند .نقاشیهای او نمونه برداری یا کپی از عکسها نیستند بلکه کمپوزیسیونهای بسیار مرتب شده ای هستند که بر اساس عکس شکل می گیرند.
اغلب نقاشیهای او نمایش دهنده ی خیابانهای ناشناس یا مناظر شهری دیگری است با شیشه های منعکس کننده، فلز،ماشینها،حصارهای سنگی و سطوح دیگر. در نقاشیهای او علائم و نشانه هایی را می بینیم که بسیار استادانه کار شده اند اشکال منحنی انعکاس یافته معماری گونه با رنگهای نئونی که یاداور -آرت دکو-هستند.
جزئیات نماش یافته در کارهای او این امر را بازگو می کند که استس قصد بازآفرینی یک زمان گذشته مشخصی را ندارد بلکه ساختارهایی را نشان می دهد که در مقابل گذشت زمان ایستادگی می کنند.سطوح منعکس کننده او نه تنها توجه ما را به درون محتویات شیشه متمرکز می کنند بلکه به آنچه در اطراف بیننده نیز وجود دارد جلب می کنند و بنوعی اشاره بر مفهوم محتویات را دارند.
بیشترصحنه های کشیده شده در کارهای استس مربوط به شهر مانهاتان می باشد ولی تصاویری از شهرهای دیگری مانند ونیز،شیکاگو و پاریس را هم شکل داده است.او در کارهایش بندرت آشغالها،برفها و چیزهایی را که باعث منحرف شدن توجه از ساختار شهری می شود را به تصویر می کشد.ولی در عین حال او جزئیاتی در غالب نشانه ها ،برچسبها و آگهی های شیشه ها و اغلب با دیدی وارونه و منعکس شده را در نقاشیهایش نشان می دهد.کارهای او نور صبح گاهی و یکشنبه های ساکت و خالی را نشان می دهد .او هیچ وقت صحنه های در نور شب را نمی کشد.
نقاشی استس اطلاعات بصری بیشتر از آنچه را که در یک نگاه سطحی قابل رویت است به ما منتقل می کند.این قدرت بیان جزئیات آشنا و خودمانی یکی از تدابیر عمده ی شیوه ی رئالیسم نیز بود.
استس با رنگ روغن و اکریلیک کار می کند و در زمان طرح ریزی نقاشی از کلیات به سوی جزئیات می رود.او از اسلایدهای رنگی در استودیوی خود استفاده می کند ولی مانند برخی نقاشان آنرا بر روی بوم برای اجرای آثارش منعکس نمی کند .او نقشه ی خود را ابتدا بصورت کمپوزیسیون کلی بر روی بوم طرح ریزی می کند.کار او در استودیوشامل انتخاب و مرتب کردن طرح ها واشکال در جهت یافتن یک کمپوزیسیون عالی می باشد.با وجود خصیصه ی عکس گونه ی کارهایش عنصرذهن گرایی در آثارش قوی است و بیننده با نگاه به کارهایش پی به حساسیتهای فرمی و شکلی او می برد و کیفیت قابل لمس بودن سطوح و اشیاء در نقاشیهایش را حس می کند.
گرایشات نقاشیهای استس بسیار فراتر از سبک قدرتمند نقاشان آبستره-اکسپرسیونیست آمریکا در جنگ جهانی دوم است ولی ارتباط او با هنر پاپ را می توان پیجیده تر دانست او در حالی که شیوه ی هنر عامیانه ی آنان را دنبال نکرد ولی به باورهای فرهنگی مردمی در کارهایش وفادار ماند.
استس کارهایش را بسیار ماهرانه و استادانه می کشد.او با رعایت تمامی اصول تبدیل یک بوم دو بعدی به سه بعدی این امکان را به بیننده ی خود می دهد که بیطرفانه خود را در فضای نقاشی حس کند و با احساس نرمتری به نقاشی بنگرد.
در کنار کارهای نقاشی استس کارهای چاپی با ارزش زیادی دارد که جای بحث طولانی دارد.
او اولین آثار چاپی خود را در سال 1971 و بعد از قراردادی که با شرکت چاپ پاراسول برای تکمیل چاپهای سیلک اسکرین با عنوان-Urban landscape1- بست آفرید.انتخاب روش سیلک اسکرین با توجه به روش کارش و سبک واقعگرایانه ی دقیق او در ابتدا بسیار عجیب می نمود .از سویی چاپ سیلک اسکرین با سطوح از قبل طرح ریزی شده ی هندسی بهتر عمل می نماید و این در مسیر روش کاری استس بود ودیگر اینکه استس نقاشی بود که انباری از تکنیکهای مختلف را تحت فرمان خود داشت.استس در نقاشیهایش برقهای شفاف را برای نشان دادن رفلکس شیشه ها بکار می برد و با ساییدن نرم قلم بر روی سطوح نقاشی شده بافتهای رگه داربتونهای خیابانها را می کشد و با استفاده ی رنگهای خیس بر روی سطوح خیس تونالیته های نرم آبی را برای آسمان روشن خود بکار می برد.چاپ سیلک اسکرین با پهلوی هم گذاشتن و تحریف سطوح تخت رنگها انجام می شود و بسیاری از نقاشا ن از این جلوه ی حس سبکی در چاپهای سیلک اسکرین برای نرم تر جلوه دادن زوایای خشک و ضخیم سطوح و مرزهای کار بهره می برند.با توجه به روش کار دقیق استس استفاده از این مدیوم برای چاپ کارهایش راه حلهایی را که مختص کارهای استس است رامی طلبد.
چت با نویسنده
